با شروع همه گیری ویروس کرونا در سال ۲۰۲۰ میلادی تغییرات زیادی در نحوه زندگی انسان ها روی داد. بسیاری از فعالیت های روزمره ، روابط اجتماعی و مشاغل به منظور کنترل همه گیری شامل محدودیت های سخت و بی سابقه شدند به گونه ای که شکل و سبک زندگی مدرن انسان ها دست خوش تغییر شد.
در این میان ورزش یکی از حوزه هایی بود که به دلیل
حضور و تجمع تعداد زیادی از افراد در کنار یکدیگر و بالا بودن ریسک ابتلا، مورد توجه متخصصان و برنامه گذاران محدویت های اجتماعی
قرار گرفت. همچنین پیچیده بودن روند تدارکات مسابقات ورزشی، از انجام اردوهای
ورزشی تا مسافرت ورزشکاران و مربیان و نیز اسکان ورزشکاران در هتل ها و پوشش مسابقات
بوسیله خبرنگاران و اهالی رسانه موجب پیچیده تر شدن روند مراقبت های بهداشتی و
پزشکی شده بود. این محدودیت ها علاوه بر تاثیر در حوزه فعالیت ورزشکاران، زیان های
اقتصادی زیادی نیز به فعالین این عرصه تحمیل نمود. از همین روی بعد مدت کوتاهی که
کلیه فعالیت های ورزشی متوقف شد، به تدریج فعالیت های ورزشی با اعمال محدویت های
سخت و انجام تست های پزشکی و عمدتا بدون حضور تماشاگر از سر گرفته شد تا دوستداران
ورزش از تماشای مسابقات و هیجان ناشی از آن محروم نمانند و همیچین شرایط جسمی
ورزشکاران حرفه ای تحت تاثیر قرار نگیرد.
با شروع واکسیناسیون جهانی و بهبود شرایط ایمنی
جمعی در اکثر کشورهای جهان به تدریج شاهد کاهش محدویت گذاری های اجتماعی و حضور
تماشاچیان در مسابقات مختلف ورزشی در سطح جهان بودیم اما در کشور ما ایران علی رغم
کم توجهی به پروتکل های بهداشتی و استاندارهای قرنطینه در طول دوران پاندمی ،
همچنان شاهد انجام مسابقات ورزشی بدون حضور تماشاگران هستیم. با توجه به اینکه
تقریبا تمام تصمیم گیری ها و اولیت بندی های مدیریتی و اجرایی در کشور ما منحصر به
فرد و خارج از فرم و استاندارهای بین المللی و منطقی است، خالی از لطف نیست که
چرایی و چگونگی این موضوع مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود اولویت ها و دغدغه های تصمیم گیران در عرصه چیست که
حتی تمایلی به فراهم کردن شرایط حضور تماشاگران در استادیوم ها از سوی آنها دیده
نمیشود.
ورزش ایران نزدیک به دو سال است که از حضور
تماشاگران در ورزشگاه ها محروم است و این تصمیم در روزهای اول رشد شیوع ویروس کرونا
در راستای حفظ امنیت شهروندان مفید ارزیابی میشد. از سوی دیگر به دلیل وجود مشکلات
مالی شدید در تمام رشته های ورزشی، ادامه ی این عدم حضور زنگ خطر را برای بسیاری
از ورزش ها به صدا در آورد. نکته مهم دیگر این بود که بسیاری از اماکن ورزشی خصوصی
مثل استخرها و باشگاه های بدنسازی به دلیل قرنطینه و عدم حضور ورزشکاران یا تعطیل
شدند و یا تا مرز ورشکستگی پیش رفتند. هر
چند این شرایط کم و بیش در همه جای دنیا وجود داشت، حمایت دولت ها از کسب و کار
های خصوصی و اجرای طرح های گوناگون از جمله جدی گرفتن واکسیناسیون عمومی و وضع
پروتکل های بهداشتی کارآمد، سبب گردید تا بخش خصوصی ورزش توان گذر از این شرایط را
داشته باشد.
در تاریخ چهاردهم اسفند ماه سال۱۳۹۸ پیرو دستور ستاد ملی مبارزه با کرونا،
مسابقات لیگهای فوتبال کشور در ردههای برتر، دسته اول، دوم و سوم تا پایان اسفند
ماه سال ۹۸ به تعویق افتاد. مقرر شد این مسابقات
از تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۹ از سر گرفته شود. اما عملا این رقابت ها از تیر ماه سال
۱۳۹۹ از سر گرفته شد. هر چند آمار مبتلایان و جانباختگان کرونا طی این مدت قابل توجه بود، اما فوتبال ایران
برخلاف سایر کشور های دنیا که مسابقات فوتبال را بدون حضور تماشاگران و با رعایت تدابیر
بهداشتی مشخص، برگزار میکردند، بطور کامل تعطیل شد. که نتیجه آن مشکلات مالی
فراوان برای باشگاه ها و خارج شدن ورزشکاران از فرم ایده آل به دلیل دور بود از
شرایط مسابقه بود.
همهگیری جهانی کرونا بر ترازنامه باشگاهها، به ویژه باشگاههای
بزرگتر تاثیر میگذارد و ریسکهای مالی مضاعفی را به وجود میآورد. دلیل این قضیه
کاهش ارزش بازیکنان در بازار نقل و انتقالات است؛ مهمترین دارایی یک باشگاه . تهدید اصلی برای باشگاههای فوتبال به اعتقاد
کارشناسان اقتصادی افت قیمت بازیکنان در بازار است. اکثر پیشبینیها از کاهش
قیمتها در بازار میلیاردی نقل وانتقالات فوتبال، بعد از بحران کرونا حکایت میکند.
به اعتقاد صاحبنظران، یک پیامد دیگر کاهش
ممتد قیمت بازیکنان این است که حسابرسان در قیمتگذاری باشگاهها تجدیدنظر خواهند
کرد و ارزش باشگاهها در کل کمتر خواهد شد که بر اعتبار مالی باشگاهها تاثیر
خواهد داشت. از طرف دیگر انجام رقابت های ورزشی در ورزشگاه خالی سبب میشود تیم
میزبان از حمایت طرفداران خود بهره نبرد، هر چند این شرایط برای تمام تیم ها یکسان
است اما برای باشگاه های پر طرفداری مثل پرسپولیس و استقلال حمایت هواداران در
ورزشگاه همواره یکی از نقاط قوت و تاثیر گذار تلقی میشود. به عنوان نمونه اگر تیم
ملی ایران در بازی با کره جنوبی که با نتیجه یک بر یک به پایان رسید، از کمک یار
دوازدهم خود که همان تماشاگران هستند بهره میبرد، چه بسا با یک پیروزی خانگی مسیر
خود برای رسیدن به جام جهانی را هموارتر میکرد. از این گذشته با توجه به اینکه باشگاه
های ایرانی از منافع حاصل از حق پخش تلویزیونی بهره ای نمیبرند ، عدم بلیط فروشی
و بازی در ورزشگاه خالی زیان های مالی فراوانی برای آنها در پی دارد. با وجود تمام
این مسائل و مشکلات حکومت بدون ارائه راهکار جایگزین، بر ادامه این شرایط و محدودیت
ها اصرار میورزد.
اما این محدودیت ها بیش از آنکه راه کاری برای مقابله با همگیری
ویروس باشند، مانند سایر تصمیمات حکومت جمهوری
اسلامی تنها نمایشی بود برای ساکت کردن افکار عمومی جامعه و
منتقدان مدیریت حکومت و بیشتر شبیه الگو برداری ناشیانه از نحوه برخورد سایر
کشورها با مشکل کرونا بود بی آنکه حتی در طی مسیر ، برنامه و در انتهای مسیر ,
نتیجه و هدفی در نظر گرفته شده باشد. گویی مانند همیشه در مواجه با مشکلات تصمیمی
جهادی گرفته شده به امید آنکه انشاالله همه چیز درست میشود! اما در نهایت همانند
همیشه جمهوری اسلامی از این آشفته بازار هم برای تامین اهداف خود بهره برد.
در بهمن ماه
سال ۹۸ در حالی که همه کشورها برای جلوگیری از همگیری پاندمی به دنبال راهکار
بودند مسولین جمهوری اسلامی با هدف برگزاری راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات مجلس
شورای اسلامی سعی در انکار آن داشتند و نهایتا بعد از اتمام نمایش های حکومتی و
خارج شدن اوضاع از کنترل ، اقداماتی شتاب زده و غیر منطقی را در دستور کار قرار
داد. روحانیون حکومتی و قشر مذهبی سنتی که در سال های گذشته هم به دلیل جهش علمی
جامعه و به دلیل عملکرد خود نفوذ فرهنگی و عقیدتی خود نسبت به جامعه را از دست
داده بودند، فرصت را غنیمت شمرده و از آنجا که خطرات کرونا را دستکم گرفته بودند،
تلاش میکردند با ارائه راهکار های دینی و استفاده از طب اسلامی از آب گل آلود
ماهی بگیرند و درنهایت برتری اعتقادات بی اعتبار خود را به علم روز دنیا ، به
جامعه القا کنند که نتیجه آن کشته شدن هزاران هموطن بود و اعتراضات نسبت به نحوه
مدیریت جمهوری اسلامی و کم اهمیت شمردن جان ایرانیان را در پی داشت. اما بعد از اعلام ممنوعیت ورود واکسن های
آمریکایی و انگلیسی از سوی علی خامنه ای نارضایتی ها به اوج رسید. از یک طرف بالا
بودن میزان مبتلایان و کشته شدگان و تعطیلی کسب و کارها و از طرف دیگر منفعل بودن
حاکمیت در تامین امنیت جانی شهروندان نوعی نا امیدی را در جامعه به وجود آورد به
گونه ای که هر لحظه احتمال قیام سراسری مردم در جهت کسب حقوق اولیه خود وجود داشت که
البته هنوز هم وجود دارد. به همین دلیل حکومت تمام تلاش خود را انجام داد تا از تجمع
افراد به بهانه های مختلف جلوگیری به عمل بیاورد. پر واضح است که ورزش ایران قربانی
همین مصلحت اندیشی شد. زیرا همانطور که همه شاهد آن بودیم، حتی در زمانهای پیک
کرونا حکومت نه تنها مراسمات مذهبی مثل تاسوعا و عاشورا و اربعین و نیز تجمعات حامیان
خود به عنوان مثال تجمعات انتخاباتی رياست جمهوری را برگزار کرد، بلکه همواره از
طرق مختلف حامیان خود را تشویق نیز میکرد. حتی زمانی که استان خوزستان به شدت
درگیر ویروس بود و کادر درمان شبانه روزی در حال خدمت رسانی به مردم بود، ابراهیم
رئیسی، شیخ دو دکتره امروز و آیت الله قتل عام دیروز، استادیوم تختی اهواز را مملو
از جمعیت کرد تا سخنرانی انتخاباتی داشته باشد، همان ورزشگاهی که به بهانه کرونا
بیش از یک سال بود که رنگ تماشاگر به خود ندیده بود. اگر به زمان شروع پیک های کرونا دقت کنیم میبینیم
عمدتا مدت کوتاهی بعد از برگزاری اینگونه مراسم مذهبی و حکومتی ، آمار مبتلایان و
جانباختگان افزایش چشمگیری داشته و این مردم بودند که تاوان تصمیمات حکومت را با
جان خود دادند. ذکر این نکته در اینجا لازم است که، در طول دوسال گذشته انسان ها و
شهروندان بسیار از میان ما رفتند و خانواده های بسیاری داغدار عزیزانشان شدند تا
مردم ما بار دیگر متوجه این موضوع شوند که جان ایرانیان هیچگاه دغدغه حاکمان نبوده
نیست و وظیفه همه ماست تا همواره شرح ماوقع را بازگو کنیم تا اولا این جنایت و نسل
کشی در غبار زمان محو نشود و ثانیا آیندگان با چهره واقعی این مدعیان معنویت آشنا
شوند.
از طرف دیگر،
همگیری کرونا و برگزاری مسابقات ورزشی بدون تماشاگر در سطح بین المللی سبب شد بیش
از یک سال مسئله حضور آزاد و غیر گزینشی زنان در ورزشگاه های ایران و بخصوص در
مسابقات فوتبال به حاشیه رود، اما بعد کنترل نسبی پاندمی در جهان و از سر گیری
روان عادی مسابقات، روزهای خوش جمهوری
اسلامی به سر آمد و همزمان با مسابقه تیم ملی ایران در مقابل کره جنوبی از سری مسابقات
انتخابی جام جهانی قطر در ورزشگاه آزادی، بحث حضور بانوان در ورزشگاه مجددا از سوی
FIFA و AFC مطرح شد. فیفا پیش از این به ایران هشدار داده بود در صورت عدم
حضور بانوان در بازیهای ملی، ایران را جریمه خواهد کرد. مسئولان فدراسیون فوتبال هم دو راهکار
داشتهاند: یا اینکه بازی را با حضور تماشاگران برگزار کرده و زنان را هم به
ورزشگاه راه بدهند یا اینکه کلا قید حضور تماشاگران در این بازی را بزنند تا از
سوی فیفا تحت فشار برای ورود زنان به ورزشگاه قرار نگیرند. که طبق
معمول گزینه دو یعنی امروز را بگذاریم، تا
فردا خدا بزرگ است یا همان مدیریت انقلابی را انتخاب کردند. فدراسیون فوتبال و آن نهادهای تاثیرگذار با خودشان
فکر کردند فعلا کار را به این شکل پیش ببرند و تا بازی بعدی خانگی تیم ملی که بهمن
ماه برگزار میشود هم بالاخره یک فکری میکنند. آنطور که از فدراسیون فوتبال به
گوش رسیده به دلیل وجود همین سناریوی احتمالی و تناقضهای گفتاری و رفتاری مقامات
فدراسیون فوتبال ایران، فیفا بلافاصله بعد از رسانهای شدن خبر نبود تماشاگران و
کمکداور ویدیویی، با ارسال نامهای به فدراسیون فوتبال ایران درخواست توضیح کرده
است. مطمئنا اگر فیفا در این موضوع اقناع نشود باید منتظر جریمههای سنگینی برای
فوتبال کشورمان باشیم که کمترینش میتواند از دست رفتن تمام میزبانیها تا پایان
مسابقات مقدماتی جام جهانی باشد. به هر حال تیم ملی فوتبال ایران مقابل کرهجنوبی
به میدان رفت و قطعا کرهایها بابت این اتفاقات و بابت اینکه در ایران
تعدادی تندرو سر کار هستند که به خاطر راه ندادن زنان به استادیوم حتی حاضر میشوند
منافع تیم ملی فوتبال را به خطر بیندازند بسیار خوشحال بودند.
اما مواردی که تا اکنون
نام برده شد تنها تاثیرات منفی این تصمیمات مدیریتی نیست. مسئله مهمی که شاید کمتر
به آن پرداخته شده باشد این است که، هر جامعهای برای پویا مانده نیاز به شادی دارد و بخصوص جوانان باید بتوانند بخشی از انرژی خود
را از راه های سالم و کم خطر آزاد کنند، بخش زیادی از این مهم در طول چهل سال
گذشته که همه چیز در ایران ممنوع بود، توسط ورزش و تماشای مسابقات ورزشی انجام میشد.
حضور تماشاگران در ورزشگاه علاوه بر اینکه به ورزشکاران روحیه و انگیزه برای ادامه
کار میدهد، سبب میشود تماشاگران هیجان و انرژی خود را صرف تشویق ورزشکاران مورد
علاقه خود کنند و در کنار آن ، با سپری کردن لحظاتی خوش در کنار دیگران، آماده
حضور موثر تر در جامعه شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر